نقد یک باور مشهور در باره بحار الانوار



پیرو کلام امیرعوالم خلقت اعرف الحق تعرف اهله

نقد یک باور مشهور در باره بحار الانوار

بدون شک بحار الانوار مهمترین و جامع ترین دائرة المعارف حدیثی شیعه  است که به شیوه موضوعی ـ شامل همه موضوعات اساسی دینی اعم از اصول و فروع  دین، اعتقادات و عبادات و اخلاقیات و معاملات و اجتماعیات و تاریخ و سیره و .... تدوین و تنظیم شده است. علامه مجلسی در روزگار خود به کاری بس عظیم و سترگ دست زده است که حتی امروز با همه امکانات و تسهیلاتی که برای تدوین و ارائه یک اثر این گونه ای فراهم است نمی توان باور کرد که انجام چنین کاری  جز از عهده  یک نهاد و مجموعه ای عظیم از نیروهای خبره بر آید. از این رو باید مجلسی را نمادی از عالمی زمان آگاه، سخت کوش و وظیفه شناس دانست که به نحو شگفت انگیزی از دین و معارف قران و اهل بیت در عصر خود حمایت و دفاع کرده و میراثی عظیم را برای آیندگان باقی گذاشته است. ضمن آن که وی جزء معدود عالمانی است که به زبان فارسی هم آثاری بسیار مفید مانند حق الیقین، عین الحیات، حلیة المتقین، حیات القلوب، جلاء العیون و ... برای عامه مردم در عصر خود تالیف و منتشر کرده است.

باوری غلط در باره این مجموعه ارزشمند حدیثی در بسیاری از اذهان رسوخ کرده است و آن این که بحار الانوار انبان و معجونی از روایات صحیح و غلط و معتبر و نامعتبر و غث و سمین است و مجلسی تنها جمع آوری کننده همه روایاتی بوده است که در کتابهای حدیثی منسوب به شیعه وجود داشته است و عجیب این که این باور غلط  به خود مجلسی نسبت داده می شود و گفته می شود که وی خود مذعن و معترف به این امر بوده است!

از جمله کسانی که چنین نسبتی را به مجلسی داده است، مرحوم استاد سید جعفر شهیدی است. وی در مقاله ای می نویسد: «غرض مجلسی از گرد آوردن بحار نگه داشتن این حدیث هاست نه بیان درستی و نادرستی آن ها، بدین رو آن ها را بحار نامیده است. دریا چنان که درّ و گوهر را در خود دارد، از خزف نیز تهی نیست و این گوهر شناس است که باید درّ را از خزف جدا سازد.» (علامه مجلسی و فهم حدیث، ص 283 به نقل از یاد نامه علامه مجلسی، ج 2، ص 79)

تعجب از مرحوم شهیدی این است که چگونه دقت نکرده است که اسم اثر حدیثی مجلسی بحار نیست تا ایشان استدلال کند که بحار درّ و خزف با هم دارد، بلکه اسم کامل آن چنین است: «بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار» (دریاهای نور حاوی گوهرهای حدیثی امامان معصوم)

البته استاد شهیدی در همان مقاله در ادامه می گوید: «ناگفته نماند که خزف های این مجموعه برابر درّها اندک بلکه ناچیز است» (همان منبع)

اما حقیقت چیست؟ ابتدا باید این نکته را توضیح داد که انتساب این حرف به خود مجلسی هیچ سندی ندارد بلکه بر عکس، وی بر اتقان و صحت و دقت کار خود در تدوین بحار الانوار در مقدمه بحار تصریح کرده است. وی در مقدمه می نویسد:

«اى برادران دينى من و اى دوستان ائمه طاهرين‏عليهم السّلام! اگر شما در اظهار دوستى خود صادق هستيد، بشتابيد به جانب خوانى كه من گسترده‏ام، با دست‌هاى اعتراف و يقين آن را بگيريد، با وثوق و اطمينان به آن چنگ زنيد و از آنها نباشيد كه چيزى بر زبان مي‌رانند كه در دل ندارند. و از آنها نباشيد كه از روى نادانى و گمراهى، دل‌هايشان از بدعت‏گذارى و هواپرستى سيراب شده و آنچه را که اديان حقه ترويج كرده‏اند، با مطالب و عقاید باطل و شبیه به حق منکران شرایع مخلوط مى‏سازند.

 برادران من! به شما مژده مي‌دهم؛ مژده مي‌دهم به كتابى كه جامع مقاصد و داراى نكات بى‏نظيرى است كه روزگار به خوبى و روشنى آنها نياورده است، و ستارگانى است كه از افق غيب درخشيده و چشم بندگان به روشنى و درخشندگى آنها نديده است؛ رفيق شفيقى است كه پيش از اين كسى در صداقت و وفا، مانند آن را ياد ندارد.... من نظر به اينكه اين كتاب مشتمل بر انواع علوم و حكمت‌ها و اسرار است و از مراجعه به تمام كتب بى‏نيازكننده مى‏باشد، آن را «بحار الانوار»، (درياهاى نور) جامع گوهرهاى اخبار ائمه اطهار علیهم السلام، ناميدم.» (بحار الانوار جلد 1 ص 5)

بر این اساس، باطل بودن این پندار که خود مجلسی نیز معترف به عدم اعتبار  بحار و مخلوط بودن آن از احادیث و روایات درست و نادرست است، روشن می شود.

در مجلدات بحار مطالبی یافت می شود که حاکی از نقد و انتقاد مجلسی بر برخی از احادیث و بی اعتمادی او به برخی کتب روایی است. به عنوان مثال در همین مقدمه در باره کتاب مصباح الشریعه می نویسد:

«در کتاب مصباح الشریعه مطالبی وجود دارد که خردمند ماهر را به شک می اندازد. اسلوب آن شبیه سایر کلمات و احادیث و آثار اهل بیت علیهم السلام نیست. شیخ طوسی در کتاب مجالس خود بعضی از روایات مصباح الشریعه را چنین نقل می کند: روایت کرده اند برای ما جماعتی از ابی مفضل شیبانی با اسنادش از شقیق بلخی از فردی از اهل علم که برای او روایت کرده است. این نحوه نقل روایت بیانگر این است که مصباح الشریعه نزد شیخ و در عصر او موجود بوده و از آن روایت می کرده  اما اطمینان کاملی به آن نداشته است و نزد او انتساب روایات آن به امام صادق علیه السلام ثابت نبوده چون سند آن به صوفیه (شقیق بلخی) منتهی می شود و از این رو مشتمل بر اصطلاحات و تعابیر صوفیان و مبتنی بر روایت از مشایخ آنان و کسانی که صوفیان در روایاتشان بدانان اعتماد دارند، می باشد.» (بحار الانوار جلد 1 ص 32)

به عنوان نمونه دیگر مجلسی در مورد دو کتاب حافظ رجب برسی با عنوان مشارق انوار الیقین و الفین در مقدمه بحار می نویسد: «من اعتمادی به آنچه که فقط در این دو کتاب نقل می شود (و در کتب دیگر روایی نیامده است) ندارم زیرا این دو کتاب برسی مشتمل بر روایاتی است که موهم خبط و خلط و غلو  است و به همین دلیل ما تنها روایاتی از این دو کتاب را در بحار نقل کرده ایم که با روایات برگرفته شده از اصول و منابع حدیثی معتبر  موافقت دارند.» (بحار الانوار جلد 1 ص 10)

حتی گاهی مجلسی روایتی را مثلا به خاطر این که شیخ صدوق نیز آن را روایت کرده  است، نقل می کند اما در انتهای روایت می نویسد: «در نظر من اين خبر بسیار عجیب و غريب است و من به آن اعتماد ندارم چون از اصل معتبرى نيست، گرچه به صدوق نسبت داده شده است.» (بحار الانوار جلد 54  ص 341)

پس مجلسی نه محدثی ساده نگر و سطحی و صرفا روایتگر، بلکه عالمی نقاد و حدیث شناس و جدا کننده سره از ناسره است.

با این حال این سئوال را می توان مطرح کرد که آیا هر آنچه از احادیث و روایات در بحار آمده است معتبر و صحیح است؟  پاسخ این سئوال بدون شک منفی است و نمی توان منکر وجود برخی احادیث ضعیف (مقصود از صحیح و ضعیف در اینجا صحیح و ضعیف در اصطلاح برخی از متاخرین نیست بلکه مقصود از این دو عنوان در اصطلاح متقدمین است) در موسوعه عظیم بحار شد و این به دلایلی چند می تواند باشد:

1. عدم دقت کافی در برخی موارد از سوی مرحوم مجلسی در جمع آوری احادیث موجب ورود برخی احادیث ضعیف و غیر معتبر به بحار شده باشد.

2. بسیاری از محدثان بر اساس رهنمودهایی از اهل بیت علیهم السلام در مورد عدم رد و طرد احادیث منقول از آنان به صرف استبعاد ذهنی و جور در نیامدن با اندیشه ها و آرای شخصی،  روایاتی را که به راحتی نمی توان حکم به صحت مضمون آنها نمود اما قطع به ضعف آنها نیز نمی توان پیدا کرد و احتمال معنایی درست در مورد محتوای آنها می دهند، در کتب خود روایت می کنند و علم در مورد آن را به خداوند و خود اهل بیت علیهم السلام واگذار می کنند. از این رو روایاتی از این قبیل در بحار یافت می شود که بسیاری مضمون آنها را نمی پسندند و صدور آن را از معصوم علیه السلام بعید می شمارند اما به دلیلی که گفتیم مجلسی آنها را در بحار آورده است.

3. در پاره ای از موارد ممکن است روایتی بر اساس اجتهاد و مبانی فقه الحدیثی متکلم، فقیه و محدثی، ضعیف و غیر معتبر قلمداد شود اما بر اساس اجتهاد و مبانی عالمی دیگر صحیح و قابل اعتماد باشد. در مورد برخی از روایات بحار نیز چنین موضوعی مطرح است.

 اساسا شاید در باره کمتر کتاب حدیثی ای بتوان گفت همه احادیث آن معتبر و غیر قابل خدشه و بحث است اما باید توجه داشت که کتب حدیثی شیعه از سوی محدثان متقدم شیعه مانند صدوق و کلینی و شیخ طوسی و طبرسی و ... و قبل از آنها از سوی راویانی که دسترسی به اهل بیت علیهم السلام داشته اند، تا حد بسیار زیادی پیراسته از جعلیات شده است و حجم چنین احادیثی در مقیاس میراث عظیم روایی شیعه بسیار اندک است.

  با توجه به نکات فوق جای دارد جامعه علمی و حوزوی ما اهتمام بیشتری به این مجموعه گرانسنگ حدیثی داشته باشد و از زلال علوم و معارف وحیانی اهل بیت علیهم السلام بهره های فزونتری داشته باشد. ضمن آن که باید یاد آور شویم مرحوم مجلسی در سرتاسر بحار با ذکر آیات قرانی در ابواب و موضوعات مختلف، زمینه استفاده از ثقل اکبر یعنی قران عظیم را نیز در کنار ثقل اصغر برای تشنه گان معارف الهی و آسمانی فراهم آورده است.  


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: علامه مجلسی, بحارالانوار, باورهای غلط,
ن : علی حسین زاده
ت : جمعه 1 اسفند 1393


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.